قرن ما روزگار مرگ انسانیت است

 

 

 

قرن ما روزگار مرگ انسانیت است 

سینه دنیا زخوبی ها تهی ست 

صحبت ازآزادگی ، پاکی ، مروت ابلهی ست! 

صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست 

قرن هاست که روزگار مرگ انسانیت است....

 

 

 

صحبت از پژمردن یک برگ نیست 

وای ! که جنگل را بیابان می کنند 

دست خون آلود را پیش چشم خلق پنهان می کنند 

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا

 

آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند 

صحبت از پژمردن یک برگ نیست 

فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست 

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست 

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست!

 

 

در کویری سوت و کور 

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور 

صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق 

گفتگو از مرگ انسانیت است !!!

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستانهای جالب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, | 14:9 | نویسنده : mehdi |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.